سقوط دومین جنگنده آمریکا در دریای سرخ، ناوگروهها ابزار جنگ نظامی یا ابزار جنگ شناختی؟!

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، سقوط دومین جنگنده F/A-18 سوپر هورنت از ناو هواپیمابر هری اس. ترومن در دریای سرخ، بار دیگر ضعف عملیاتی ناوگروههای آمریکا را در نبردهای نامتقارن آشکار کرد. این حادثه، که در کمتر از یک هفته پس از سقوط نخستین جنگنده رخ داده است، سؤالات جدی درباره کارایی ناوهای هواپیمابر آمریکا در جنگهای مدرن ایجاد کرده است. آیا این سقوطها نشاندهنده ناتوانی آمریکا در جنگ نظامی واقعی است، یا واشنگتن صرفاً از ناوگروهها به عنوان ابزار جنگ شناختی برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی و تصمیمگیریهای استراتژیک استفاده میکند؟
1.جنگ شناختی؛ تسخیر ذهن به جای میدان نبرد
جنگ شناختی، برخلاف جنگهای کلاسیک، بر تغییر ادراکات و کنترل دستگاه محاسباتی دشمن تمرکز دارد. در این نوع جنگ، هدف اصلی ایجاد ترس، تغییر رفتار و تأثیرگذاری بر تصمیمگیریهای استراتژیک است. آمریکا با نمایش قدرت نظامی در دریای سرخ، تلاش دارد تا افکار عمومی ایران را تحت فشار قرار دهد و احساس تهدید را در جامعه تقویت کند، تصمیمگیران ایرانی را با گزینههای سخت و تهدیدات نظامی روبرو کند تا امتیازات بیشتری در مذاکرات داده شود و همچنین نفوذ منطقهای ایران را محدود کند و نشان دهد که واشنگتن همچنان قدرت برتر در خاورمیانه است.
2. ضعف عملیاتی ناوگروههای آمریکا در دریای سرخ
چالش مانورپذیری در جنگ نامتقارن ناوهای هواپیمابر آمریکا، که زمانی نماد قدرت دریایی این کشور محسوب میشدند، اکنون در برابر حملات نامتقارن و تهدیدات پهپادی یمن آسیبپذیر شدهاند. سقوط جنگندهها از ناو ترومن نشان میدهد که محدودیت در تحرک و تغییر موقعیت سریع باعث شده که ناوگروههای آمریکا نتوانند مانورهای مؤثر انجام دهند و در برابر تهدیدات یمن به اهداف متحرک و آسیبپذیر تبدیل شوند. حملات دقیق یمن به ناوهای آمریکایی، از جمله حملات موشکی و پهپادی، باعث شده که نیروی دریایی آمریکا در منطقه با چالشهای جدی مواجه شود ضمن آنکه کاهش قدرت تهاجمی در محیط غیرمطمئن موجب شده که ناوهای هواپیمابر آمریکا بیشتر در موقعیت دفاعی قرار گیرند تا اینکه بتوانند حملات تهاجمی مؤثری اجرا کنند.
3. واکنش مقامات و رسانه های آمریکا
با اینکه سقوط اولین جنگنده در دریای سرخ، مقامات آمریکا را به شدت عصبانی کرد و تهدیدات لفظی خود علیه ایران و یمن را افزایش دادند، این بار پنتاگون در بیانیهای اعلام کرد که سقوط جنگندهها ناشی از "مشکلات فنی" بوده و ارتباطی با حملات یمن ندارد. وزیر دفاع آمریکا تأکید کرد که نیروی دریایی آمریکا همچنان "برتری عملیاتی" خود را حفظ کرده و این حوادث تأثیری بر مأموریتهای منطقهای نخواهد داشت، در حالیکه تحلیلگران نظامی در رسانههایی مانند نیویورک تایمز و واشنگتن پست اشاره کردهاند که این سقوطها نشاندهنده "فرسایش قدرت نظامی آمریکا در منطقه" است.
4. ترامپ: حملات به یمن را متوقف میکنیم؟
در حالی که سقوط جنگندهها نگرانیهایی درباره کارایی عملیات نظامی آمریکا در یمن ایجاد کرده، دونالد ترامپ در سخنرانی اخیر خود اعلام کرد که واشنگتن ممکن است حملات به یمن را متوقف کند. این اظهارات نشاندهنده تغییر احتمالی در استراتژی آمریکا است. واشنگتن احتمالاً به دنبال کاهش هزینههای نظامی در منطقه است، چراکه حضور گسترده نظامی در دریای سرخ و خلیج فارس هزینههای سنگینی دارد. این تغییر رویکرد ممکن است بر مذاکرات ایران و آمریکا تأثیر بگذارد، زیرا کاهش تهدیدات نظامی میتواند فضای دیپلماتیک را انعطافپذیرتر کند و آمریکا ممکن است به جای درگیری های نظامی در یمن، بر جنگ شناختی تمرکز کند و از نمایش ضعفهای نظامی اش جلوگیری نماید.
سقوط دومین جنگنده آمریکا در دریای سرخ، نمادی از ضعف عملیاتی ناوگروههای این کشور در جنگهای مدرن است. واشنگتن تلاش دارد با نمایش قدرت نظامی، بر تصمیمات ایران و یمن تأثیر بگذارد، اما واقعیت میدان نبرد نشان میدهد که ناوهای هواپیمابر آمریکا دیگر ابزار مؤثر جنگی نیستند و بیشتر در خدمت جنگ شناختی و نمایش قدرت قرار گرفتهاند. زیرا که در میادین نظامی قدرت مانور کم و آسیب پذیری زیاد دارند.
دکتر مهدی قریشی استاد علوم ارتباطات و مدرس تکنیک های جنگ شناختی